یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالى که خدا کامل کننده نور خود است ، گرچه کافران خوش نداشته باشند .


 
   

متن کامل مصاحبه مهم با استاد

   
 


 

 

صفحه اصلی

تماس با ما

استاد خوبان

مقالات استاد

شعور و ضد شعور

گالری تصاویر

نظر خواهی

لینک همراهان

نوشته های همراهان

مصاحبه های استاد

=> مصاحبه با نشریه هبدو

=> مصاحبه خبرنگاران با استاد-1

=> مصاحبه خبرنگاران با استاد-2

=> مصاحبه خبر نگاران با استاد-4

=> هیچ کس نمی تواند کنار بکشد-1

=> هیچ کس نمی تواند کنار بکشد-2

=> هیچ کس نمی تواند کنار بکشد-3

=> هیچ کس نمی تواند کنار بکشد-4

=> مناظره با حجه السلام عابدینی-1

=> مناظره با حجه السلام عابدینی-2

=> مناظره با حجه السلام عابدینی-3

=> مناظره با حجه السلام عابدینی-4

=> مناظره با حجه السلام عابدینی-5

=> متن کامل مصاحبه مهم با استاد

=> مصائبه بی پرده-1-وراثت ائمه

=> مصاحبه بی پرده-2-الیه راجعون

=> مصاحبه بی پرده -3-هدف ادیان

=> مصاحبه بی پرده -4-حذف من

=> مصاحبه بی پرده-5-ظلم ستیزی

تشعشع دفاعی

ادبستان

معاندین

فرادرمانی

بینش در زندگی

متن کامل دوره دو

متن کامل دوره سه

 


     
 

متن کامل مصاحبه ی مهم با استاد محمد علی طاهری به نام بي نام او این جریان مستقل از وجود من است . عده ی زیادی با آن آشنا هستند. هر روز خودشان تجربه می کنند به دیگران هم امکان این تجربه را می دهند خودشان دریافت هایشان را ارزیابی می کنند و آن هایی را که مثبت تشخیص می دهند پی گیری می کنند و آنهایی را که مثبت تشخیص ندهند پی گیری نمی کنند . این مسأله الان مستقل از وجود من است. به نظرمی رسد معرفی لازم از سوی من انجام شده است و این جریان با ارزیابی های درونی خود افراد و ارزیابی های بیرونی پیش می رود." و در جایی دیگر می گوید: " اکنون نیز خوشبختانه این جریان فرهنگی مستقل از من است. تئوری ها و تجارب مطرح شده است و در حال حا ضر توسط افراد پیش برده می شود و بود و نبود من تأثیری در اصل جریان ندارد. کما این که من درحال حاضر من فعالیت چندانی ندارم ولی نقد و بررسی این چارچوب در جامعه در حال انجام است . یک چارچوب فکری است که به پیش می رود . اگر منظور یک نظارت باشد، موضوع متفاوت خواهد بود. در هر حال شرایط کنونی نشان می دهد برای پیشرفت این جریان به وجود من نیازی نیست. یک تفکر راه خودش را باز می کند و مثل آبی که سرازیر می شود خودش راه خودش را پیدا می کند و پیش می رود. این قانون است که یک اندیشه مطرح شود و مورد نقد و بررسی قرار گیرد و سپس افراد انتخاب کنند که مورد بهره برداری قرار دهند یا آن را طرد کنند. در طول تاریخ خیلی تفکرات کاملاً از بین رفته اند. خیلی نظریه ها در زمینه علم یا ایدئولوژی کاملاً از بین رفته اند. خیلی تفکرات هم راهش را پیدا کرده و ادامه حیات داده است، درحالیکه افراد و صاحب آن اندیشه ها مرده اند ولی فکرشان ادامه پیدا کرده است. پس وجود خود آن افراد پس از آن که اندیشه کارایی خود را نشان داد ضروری نیست." مطالعه متن کامل مصاحبه بخش 1 شما بنیانگذار یک مکتب عرفانی هستید به نام مکتب عرفان کیهانی یا عرفان حلقه . این سوأل پیش می آید ، چه ضرورتی دارد نام گذاری جدیدی برای این عرفان ؟ استاد طاهری : بسم الله الرحمن الرحیم نام گذاری عرفان حلقه چند دلیل دارد . اول این که منظر ما در این مکتب عرفانی استفاده عملی از حلقه های رحمانیت عام الهی است . بدیهی است یک موضوع را می توان از منظر های گوناگون مورد بررسی قرار داد . وقتی از این منظر به این عرفان می نگریم ، به جزئیاتی برمی خوریم که شاید پیش از این از نظر دور مانده بود . اما با بررسی های بیشتربا آن چه وجود داشته است، تناقضی پیش نمی آید. حتی با بررسی های دقیق تربه تایید هایی نیز بر می خوریم که نشانگر یکسانی عرفان کیهانی با آموزه های قبلی است و تنها منظرما عوض شده است. بدیهی است در عرفان با حقیقت سر و کار داریم و نگرش به حقیقت از منظرهای گوناگون محدودیتی ندارد . پس نفس نام جدید نمی تواند مشکل آفرین باشد، به ویژه که هیچ گونه تناقض و تضادی وجود ندارد. نکته دوم این که ، در قالب این عرفان برای همه انسان ها پیام داریم و قصد معرفی این عرفان به همه جهانیان را داریم . این معرفی جهانی می تواند به عنوان شاخصه فرهنگی برای ایران در میان تمام تمدن ها کسب آبرو و عظمت می کند. عرفان حلقه ازاین منظرمی تواند چنین وظیفه ای را برعهده گیرد. بنابر این وجود یک نام مستقل نشانگر آن است که در این عرفان منظر خاصی مورد نظر است .یعنی استفاده ی عملی از حلقه های رحمانیت عام الهی یا همان صفت رحمان. نکته ی مهم این است که افراد با فرهنگ و زبان مختلف ابتدا با یک نام روبرو می شوند. نام جدید سبب می شود افراد پیش از هرگونه پیش داوری و قضاوتی ابتدا جلب آموزه های آن شوند وتمایل پیدا می کنند به محتویات آن دسترسی یابند .پیش از آن که نام شناخته شده مانعی برای ورود به شناسایی آن شود انگیزه ی کافی برای جستجو و تحقیق خواهند داشت . اما اگر نام عرفان اسلامی وشیعی بر آن گذاشته شود ممکن است افراد از بررسی ومطالعه برآن اجتناب کنند. به دلیل سم پاشی هایی که در دنیا وجود دارد . ولی وجود یک نام مستقل باعث می شود ابتدا مطالعه و بررسی کنند و نحوه استفاده عملی از آن را تجربه کنند و بعد از آن با مبانی آن آشنا شوند . پس دلیل اولیه رفع نوعی دافعه بوده است! استاد طاهری : بله رفع دافعه و تاکید بر این که این عرفان از منظری دیگر قصد شناخت دارد خود این نام گذاری دافعه ایجاد نمی کند برای یک عده ی دیگر ؟ استاد طاهری : اگر فرصت داده شود ما موضوع را شفاف کنیم ، وافراد بی طرفانه به قضاوت بنشینند ، همه متوجه می شوند این نام صرفا به یک منظر اشاره دارد . اساسا هر موضوعی می تواند از منظرهای گوناگون مد نظر قرار بگیرد و باید آن چارچوب و آن منظر نام خاصی داشته باشد تا مخاطبان بدانند از چه زاویه ای به این موضوع می نگرند . نام گذاری جدید و طرح منظرهای مختلف برای یک جریان بزرگی مانند جریان عرفان اسلامی نمی تواند اشکالی ایجاد کند . آیندگان باید از منظرهای جدیدی به عرفان نزدیک شوند ، چون عظمت مسأله بسیار زیاد است . در بدو امر کسانی که آشنا نیستند ممکن است این را اشکال وعیب بشمارند که البته امیدواریم با روشن شدن موضوع رفع شبهه بشود . خود این ابداع نام جدید دست و پا گیر نمی شود ، وقتی شباهت ایجاد کند با عرفان های وارداتی؟ استاد طاهری : فعالیت ما عمدتا فرهنگی است ؛ با آسیب شناسی های فرهنگی جامعه و بیماری های فرهنگی جامعه سر و کار داریم . لازم است سنت شکنی شود و با این بیماری ها برخورد شود . باید مردم از عادت های گذشته مقداری فاصله بگیرند و ببینند موضوع چیست ؟ قبل از پیش داوری ، تحقیق و بررسی کنند و صرفا به پیش فرض ها و دانسته های خود اکتفا نکنند . بنابراین طبیعی است ما ضربه ناشی از این بیماری فرهنگی را بخوریم و افراد خودشان مطالعه نکرده رأسا پیش داوری کنند و هر کس از حلقه یک تصوری کند در حالی که منظور ما از حلقه ، حلقه های رحمانیت عام الهی است . یعنی ما معرف حلقه های رحمت الهی هستیم ، والسلام . یعنی تخصص ما فقط در این زمینه است . ما وارد هیچ حیطه دیگری نخواهیم شد و کار ما به صورت تخصصی معرفی این مفهوم است . حالا ممکن است افراد جامعه هر کدام یک برداشتی بکنند که البته متوجه اشتباه خودشان خواهند شد . موضوع دیگر عنوان عرفان وارداتی است . مکتب عرفان حلقه جریانی در مقابل عرفان های وارداتی است. ما تحت تأثیر القاء فرهنگی هستیم و دیگران عرفان های مختلف خود را به این مملکت صادر می کنند . از عرفان های سرخ پوستی – تبت – چین – ژاپن – هند گرفته تا جاهای دیگر ما را تحت القای فرهنگی قرار داده اند و این گونه به ما القاء می کنند که ما هنوزخیلی از مفاهیم اولیه عرفان را نمی دانید .جریان عرفان حلقه می خواهد بگوید در ایران هم چارچوب فکری در زمینه عرفان از منظرهای مختلف وجود دارد فقط خوب معرفی نشده است . بنابراین ورود ما به عرصه معرفی عرفان حلقه ، مشارکت در مبارزه علیه این القاء فرهنگی و خریدن آبروی چند هزار ساله فرهنگ توحیدی در این مرز و بوم است . منبع شما برای ارائه این عرفان کجا بوده است ؟ استاد طاهری : ما یک دریافت حصولی داریم ، یک دریافت شهودی ؛ خیلی از مطالب را می خوانیم که خواندن آن مطلب کافی نیست . لازم است کشف رمز شود . در واقع فهم موضوع حلقه ها و امکان استفاده ی عملی از این حلقه ها مبتنی بر کشف رمز است . در حال حاضر عرفان حلقه مشغول معرفی و بهره برداری از این کشف رمز هاست. به عبارت دیگر بسیاری از مباحث عرفان حلقه، تعمق در یافته های پیشین و کشف رمز از دانسته های مسلم است . بدون آن که قصد رد آن ها را داشته باشد در تایید همان مطالب وارد جزئیات شده وقادر است این جزئیات را در بوته ی آزمایش قرار دهد وبه تجربه در آورد و در عمل کارایی آن را نشان دهد. پس در واقع منبع شما الهام است! استاد طاهری :کشفی است که بر روی مطالب گذشته انجام شده است. نه این که از صفر شروع شده باشد و بدون هیچ سابقه ای ابداعی صورت گرفته باشد . مطالبی وجود داشته و این بارجزئیات آن مورد بازبینی واکتشاف قرار گرفته و کشف رمز شده است. کشف دو گونه است : کشف تجربی و کشف الهامی! چه ضمانتی وجود دارد که این کشف رمزها درست باشد ؟ استاد طاهری : به طور کلی الهام ها می تواند با اصطلاحی کهه تعریف می کنیم ،از شبکه ی مثبت یا از شبکه منفی باشد . یعنی دریافت ها ، می توانند رحمانی باشد و شیطانی . می تواند در زمینه عرفان کمال باشند و یا در زمینه عرفان قدرت . عرفان کمال به این موضوع می پردازد که ما از کجا آمده ایم ؟چرا آمده ایم ؟ کجا می خواهیم برویم ؟ و بایافتن پاسخ این پرسش ها برای ما ایجاد کمال کند.اما عرفان قدرت می خواهد برای ما ایجاد قدرت کند . به ما نحوه ای از تسلط و برتری بدهد مثل خواندن فکر دیگران ، دیدن آینده و امثال این ها که در واقع برای فرد قدرت می آورد و توان برتری و تسلط پیدا کردن بر دیگران را می دهد . در عرفان حلقه برای فهم این موضوع که هرکدام از این دریافت ها از کدام شبکه است ، پس از تحقیقاتت طولانی، ملاک های روشنی بنا نهاده شده تا تعیین کند کدام یک از دریافت های ما رحمانی است و کدام یک شیطانی ؟ چه آگاهی هایی در جهت کمال است وچه آگاهی هایی در جهت قدرت ؟ لذا هیچ اثری ازعرفان قدرت درمبانی عرفان حلقه وجود ندارد. نه تنها اثری نیست بلکه عرفان حلقه از آن امتناع می کند . هر کس موظف است با ملاک های تعیین شده دریافت های خود را تحت کنترل قرار دهد و اگر دریافت شیطانی یا قدرتی بود آن را بشناسد و از آن دوری کند . ما نیزبه طور مستمر و مرتب د رحال کنترل هستیم تا آگاهی ها از بخش مثبت باشد. یک دسته از الهام ها طوری است که فقط خود فرد می تواند از آن بهره ببرد و دسته ی دیگر این ویژگی رادارد که دیگران هم می توانند از آن بهره ببرند. آیا ز نظر شما این دوقابل تفکیک است؟ استاد طاهری : از آن جا دریافت های رحمانی والهامات شبکه مثبت در جهت ارتقاء بشر است ، احتکارومخفی کردن آن و امتناع از این که دیگران از ان بهره مند شوند, از نظر ما مورد مزمت است . آگاهی های رحمانی و اطلاعات کمال حتما باید افشا شود و باید در اختیار دیگران قرار گیرد تا همه از آن استفاده کنند ؛ زیرا این اگاهی ها برای ارتقای بشر است . اما آگاهی های فردی که در جهت منافع افراد است محل اشکال خواهد بود اگر آگاهی برای کسی بیآد وبه او گفته شود که این ها را به کسی نگو ، این جای سوأل است . از آموزه های عرفان حلقه درمی یابیم چنین دریافت هایی شیطانی است زیرا اگر این اطلاعات به درد بخور باشد باید افشا شود و دیگران هم از آن بهره مند شوند . اصولا رشد بشر از کجا حاصل شده است و پایه علوم چیست ؟ پایه تمام علوم الهام است . اگر الهامی زیر سوأل نباشد دلیلی بر مخفی نگاه داشتن آن نیست . آموزه های شبکه منفی فقط در راستای قدرت پروری است و شباهت آن به آگاهی های مثبت انسان را به انحراف می کشد. خلأ کنونی در تفکیک آگاهی های شبکه مثبت و منفی و این که ملاکی برای تمییز الهامات خیر از الهامات شر وجود ندارد منشا مشکلات شده است. عرفان کیهانی این ملاک ها را ارائه می دهد. پس این مجوزی است برای همه که هر چه دریافت داشتند بیان کنند ؟ استاد طاهری : قرن حاضر ، قرن رویارویی اندیشه هاست . قرنی است که هر کسی در تمام دنیا با درست کردن یک سایتی ، وبلاگی بگوید من اینجوری اندیشه می کنم ؛ مثل یک بازار بزرگ که در آن اندیشه های مختلف عرضه می شود . هر اندیشه ای عرضه شود که همه فورا به سمتش نمی آیند . در واقع هر اندیشه ای چالش های بسیار زیادی را پشت سر می گذارد و مردم با وقت بسیار کمی که دارند ، این گونه نیست که هر کسی گفت من اندیشه ای دارم والهامی دارم فورا همه دورش جمع شوند و بگویند احسنت ! در واقع این اندیشه باید از فیلترهای متعددی عبور بکند و حقانیت خودش را ثابت کند به این سادگی نیست . کارآیی خودش را باید ثابت بکند حالا این اندیشه در هر زمینه ای که باشد باید چالش های متعددی را پشت بگذارد . اگر بشر بخواهد در مسیر پیشرفت قرار گیرد باید به اندیشه ها توجه کنند یعنی تکامل یک راه دارد و آن آزادی اندیشه است . هر کسی اندیشه ای دارد عرضه کند و کارآیی اش را ثابت کند . و البته این تعامل اکنون در حال وقوع است و رو به گسترده شدن . هر کسی فکر می کند اندیشه اش به درد دیگران می خورد اندیشه خود را عرضه می کند و دارد به سمت و وضعیتی می رود که عرضه اندیشه ساده و ساده تر می شود .یک زمانی می رسد که دیگر نمی شود برای دیگران تععین تکلیف کرد که این را بگو و آن را نگو!خواه ناخواه همه ی نظر ها مطرح می شود. اما این که مورد استقبال و توجه قرار بگیرد باید چالش های بسیار زیادی را پشت سر بگذارد . صرف این که کسی ادعا کند که الهام دارد مورد پذیرش نخواهد بود . چه این الهامات در زمینه ی شعر باشد چه موسیقی و چه زمینه های معرفتی. جریان هایی که شما به عنوان عرفان های وارداتی از آن ها یاد می کنید هم همین تبلیغات و جذابیت ها را دارند . توده مردم هم ملاک های دقیقی برای شناسایی و تمییز حق از باطل ندارند . با وجود رسانه اینترنت و ماهواره وقتی تبلیغ وسیعی می شود این تبدیل به یک جریان پذیرفته شده می گردد . استاد طاهری : از آسیب شناسی های فکری وفرهنگی، یکی این است که چون ما تعریف دقیقی نداریم , راه برای پذیرش هر جریان فرهنگی باز است . این جریان ها مطلبی برای عرضه دارند . نه این که هیچ چیزی برای عرضه ندارند ومورد استقبال هم قرار می گیرند . برای عرضه چیزی دارند اما متأسفانه ما تعریف دقیقی از مقولات مختلف نداریم , برای مثال ما تعریفی از عرفان نداریم .این که عرفان چیست وشبه عرفان کدام است ؟هیچ تعریف دقیقی از اصطلاح شبه عرفان که به کار برده میشود وجود ندارد .لذا هر جا یک کار خارق العاده ای ببینند ، تحت نام عرفان جذب آن می شوند. وقتی نامی از عرفان به میان می آید ،حتماً عرضه هم به دنبال آن هست امّا مردم نمی دانند از عرفان چه می خواهند.از عرفان کمال می خواهند یا قدرت ؟ این ها همه با هم مخلوط است .هر چه عرضه می شود ودر آن قابلیت ماورایی یا متافیزکی وجود دارد تحت نام عرفان مورد توجه قرار می گیرد.در حالی که درعرفان حلقه یک تقسیم بندی دقیق وجود دارد تا معلوم کند ما از این عرفان چه می خواهیم؟ کمال می خواهیم یا قدرت؟ اگرکمال بخواهیم ولی درعمل دنبال کمال نباشیم و مراد مان قدرت باشد،این شبه عرفان یا عرفان تقلبی است. یعنی اهدافش را معرفی می کند ولی درعمل مطابق اساس نامه اش حرکت نمی کند این عرفان دروغین است! ما دو نوع شناخت داریم :شناخت کیفی و شناخت کمی.شناخت کمی همان شناخت علوم مخلتف است اما شناخت کیفی که پشت پرده مسائل را مورد بررسی قرار می دهد عرفان است . بنابراین هر جا کمیت هست کیفیت هم وجود دارد.رفتار وگفتار ما همان کمیت است که بعد دیگرش کیفیت است.حتی غذا خوردن و ساده ترین اعمال زندگی ما،هیچ یک از شناخت کیفی جدا نیست .عرفان می خواهد به ما بگوید ما با چه کیفیتی داریم نگاه می کنیم با چه کیفیتی داریم زندگی می کنیم با چه کیفیتی عبادت می کنیم مذهب ودینمان را با چه کیفیتی می شناسیم ؟معرفتش کجاست؟ اگر مناسک و مراسم برگزار می کنیم بعد معرفتی اش را کجا بررسی می کنیم؟ در این رهگذر تقسیم بندی های دقیقی و جود دارد که با کمک آن ها می توان به تفکیک و تشخیص رسید. آسیب شناسی کیفی وظیفه عرفان است.در حال حاضر به هر چیز ماورائی عرفان گفته می شود وعمدتاً جنبه کمی شناخت عرضه می شود یعنی نمایش هایش مطرح است پشت صحنه اش که کیفیت شناسی عرضه نمی شود.اگر عرضه هم شود جنبه قدرت نمایی دارد که ماآن راعرفان قدرت می نامیم موضع در این خصوص مشخص است عرفان حلقه اساس نامه ای دارد که سال ها پیش در قالب یک کتاب عرضه شده است ودر آن جا به طور مشروح موضع عرفان حلقه تبیین شده است.اگر عرفان حلقه از این اصول تخطی کند جای تخطئه دارد. یکی از آسیب شناسی های جامعه ی ما که ضروری است در مورد آن فعالیت وسیعی انجام شود عبارت است از تعریف عرفان ، هدف از عرفان وانواع عرفان تا مردم بتوانند با دید بهتری به پدیده ها بنگرند وانتخاب کنند. این تنها راه رسیدن به یک انتخاب صحیح است به ویژه که وارد عصری شده ایم که تبادل اطلاعات واندیشه در آن به آسانی انجام می شود و می توان به پایگاه های اینترنتی مختلف متعلق به عرفان های متنوع مراجعه کرد. درمیان انبوه شیوه ی تفکری ملاک انتخاب باید چه باشد؟ این یکی ازآسیب شناسی های است که در حیطه ی فعالیت ما قرار دارد وسعی کرده ایم ملاک های دقیقی در اختیار افراد قرار دهیم. منظورشما از عرفان قدرت همان جادو طلسم احضارروح است؟ استاد طاهری : بله !جادو،طلسم ، نفوذ دردیگران، تسخیر دیگران،خواندن ذهن دیگران و مانند آن می تواند درحیطه ی عرفان قدرت تعریف شود. آیا درمان های اعجاب انگیز هم دراین گروه می گنجد؟ استاد طاهری : درمان اعجاب انگیز به خودی خودعرفان قدرت نیست. هنگامی که ما دعا می کنیم ویک بیمار صعب العلاج شفا پیدا می کند ، این شفا می تواندخیلی اعجاب انگیز باشد؛ اما این یک درمان کیفی است وبا مداخله کیفی در وجود فرد درمان رخ داده است نه یک مداخله کمی مثل مصرف دارو یا عمل جراحی . این عرفان قدرت نیست .اما باید دید در قالب آن درمان ، قدرت نمائی هایی نیزاعمال می شود؟ویا صرفاًاززاویه ی عرفان کمال وبه دور از قدرت درمان اتفاق می افتد ؟پس درزمینه ی نوع درمان مباحث دقیقی مطرح می شود که در حال حاضر ،برای افراد جامعه ممکن است پختگی لازم را نداشته باشدو با آن بسیار خام برخورد می شود. یعنی درمان جذابیتی برای عرفان های دروغین ایجاد نمی کند؟ استاد طاهری : درمان به خودی خودخیر!زیرا قرار است انسان از مشکلاتش نجات پیدا کندتا بتواند کمال را دنبال کند.در این خصوص رحمانیت عام الهی راهگشا ست تا فرد بتواند یک گام از مشکلاتش فاصله بگیردو موضوع کمال برایش موضوعیت پیدا کند. ارتباط درمان با عرفان در چند زمینه است . یکی از آن ها همین موضوع است. یک موضوع دیگر این است که عرفان قصد دارد به صورت کیفی خود شناسی را به ارمغان آورد . خود شناسی ، در مان را در پی خواهد داشت ومنجربه ارتقاء ذهن وروان وجسم می گردد.نتیجه این فرآینددرمان است پس ارتباط درمان و عرفان دراین است که عرفان زمینه حرکتی را پدید می آورد که منجر به ارتقاء وجود انسان می شود از جمله ارتقاء ذهن ،روان وجسم. به همین دلیل عرفان حلقه یک شاخه درمانی را معرفی کرده است؟ استاد طاهری : دو شاخه درمانی در چارچوب عرفانی مطرح می شود که هر دو در خصوص درمان کیفی صحبت می کند درمان کیفی کاملاً جدا از درمان کمی است در آن هیچ گونه معاینه ای وجودندارد ،از هیچ دارویی استفاده نمی شود و هیچ مداخله ای در بدن فرد صورت نمی گیرد .برای تقریب ذهن وقتی کسی برای سلامتی فرد بیماری دعا می کند و فرد شفا پیدا می کند ، به این نحودرمان در اصطلاح می گوییم درمان کیفی . این نوع درمان دراعتقادات دینی ما پذیرفته شده است . این نحو در مان در پیشینه ی اعتقادی ما تجربه شده و نتایج آن معلوم وقابل بررسی است. به این نوع در مان می گوییم کیفی. در حال حاضر با توجه به عکس برداری ازمولکول های آب و ثبت تغییرات آن در برابر رفتار ها و گفتار های منفی و مثبت ، به این نتیجه رسیده اند که شعور بر ماده موثر است. لذا با استنادات علمی توانسته اند ثابت کنند دعا بر بهبود جسم بیمار تاثیر دارد . عرفان کیهانی یا حلقه دو شاخه درمانی را معرفی می کند . یکی فرادرمانی است که در خصوص درمان مشکلات جسمی روانی وروان تنی موثر است.دیگری سایمنتولوژی است که درزمینه رفع مشکلات ذهن تئوری ها و تجارب عملی قابل توجهی دارد. آیا تئوری این دو روش درمانی هم منشأ الهامی داشته است؟ استاد طاهری : بله! چون ما از وجودشان خبر نداشتیم و نوعی کشف در مورد پیدایش این ها مطرح است . این دو شاخه ی درمانی ، نظریه های جدید بسیاری را مطرح می کند که مشغول تحقیق در مورد آن ها هستیم و تا کنون نیز تجارب عملی قابل توجهی به دست آمده است. این شاخه های درمانی نقش جذابیت را برای مکتب عرفانی شماایفا نکرده است؟ استاد طاهری : اصولاً کمال جاذبه دارد کمال شیرین است و شادی ایجاد می کند.یک شادی روحانی،بالاترین شادی هاست. بیشتر دانستن در خصوص موضوع کمال انسان جذابیت دارد.ما نگفتیم که جذابیت اشکالی دارد اصولاً دنبال کردن مسیر هستی جذابیت دارد.از کجا آمدیم وبه کجا می رویم جذابیت بسیار زیادی دارد.طبیعتاً ما هم دنبال این جذابیت هستیم.شناخت مسیر الیه راجعون هیچگاه خالی از لطف و ذوق وشوق نبوده است شادی و شعفی که در این راه بدست می آید با هیج خبری قابل مقایسه نیست. شما باجریانی که اکنون پیگیری می کنید چه نسبتی با حکومت دینی کنونی دارید؟ استاد طاهری : یکی از رسالت هایی که ما برای خودمان قائلیم و در چارچوب عرفان دنبال می شود ، بحث کیفیت شناسی در عبادات است .عبادتها ، مراسم ومناسک ما یک جنبه کمی وفیزیکی دارد ویک جنبه کیفی که همان جنبه معرفت مناسک را بررسی می کند. برای مثال نماز یک جنبه کمی دارد . یعنی تعداد رکعات ، شرایط مکان وزمان و لباس ومانند آن .اماآیا جنبه کیفی هم داردیا نه؟آیا ده نفر که نماز می خوانند جنبه کیفی نمازشان یکسان است؟ برای مثال دو کارمند هنگام ورود و خروج ساعت می زنند.این ساعت حضور مشخصه هایی را در کار این افراد تعیین می کند که همه عددی است . چند ساعت حضورداشته وچند پرونده را پی گیری کرده است . اما برخی نکات مربوط به کیفیت حضور اوست . مسایلی مانند دلسوزی ، دقت ، توجه و عشق او به کارش ، کیفی است و به ساعت حضور او مربوط نمی شود. عبادت ها کیفیت های متفاوت دارند.یک نفر برای رفع تکلیف و ساقط شدن مسئولیت نماز می خواند و دیگری در نمازش حس حضور دارد و عبادت اش را با عشق انجام می دهد و بهره کیفی فوق العاده ای از عبادتش می برد.بدیهی است کیفیت بالا در عبادات ،معرفت را در پی خواهد داشت .مراسم حج برای یک جنبه تشریفات دارد که آداب و مناسک آن است . اما در پس هریک از این آداب باطنی نهفته است که تعیین می کند این مراسم عبادی باچه معرفتی انجام شده است . این موضوعی در باب کیفیت شناسی است که باطن ومعرفت حج را مورد بررسی قرار می دهد . عرفان وظیفه کیفیت شناسی را بر عهده دارد.همچنین است مراسم عبادی ماه مبارک رمضان که اگر به آن نگاه کمی داشته باشیم هرگز به معرفت آن نخواهیم رسید.چرا که معرفت روزه داری در بعد کمی آن نیست .موضوع نگرش کیفی می تواند در لحظه لحظه عمر،و در موردتک تک اعمال و رفتار،مصداق داشته باشد که اگر به آن توجه شود ، ارتقاء و کمال را در پی خواهد داشت.در مجموع ، بازتاب فعالیت هایی که تا کنون انجام داده ایم، نشان می دهد در بعد کیفی تأثیر مثبتی درافراد ایجادشده است.یعنی به شهادت کتبی هزاران نفر،آموزهای عرفان کیهانی حلقه درمجموع باعث ارتقاء کیفی اعمال عبادی ایشان شده است ودریک منظر کلی تر ارتقای کیفی زندگی را به همراه داشته است چرا که بر انگیزه اعمال،درگیری های درونی،ناآرامی های رفتاری،بیماری های جسمی وروانی وذهنی،آثار مثبت داشته است.واضح است که هیچ فرآیندی بدون جامعه آماری و تجربه عملی قابل ادعا نیست. به ویژه که موضوع کیفی باشد.این جامعه آماری اکنون در دست است. اگر ما قبل از عمل ادعا می کردیم قصد داریم ارتقای کیفی را هدف قرار دهیم ، جنبه ی شعاری پیدا می کرد و مقبول نبود . اما امروز مقبول شده است ؛ زیرا مباحث تئوری و عملی مان پوشیده و مخفی نیست.اگر افراد بیطرفانه و به قصد تحقیق وجستجو وارد مباحث تئوری عملی عرفان حلقه شوند صحت این ادعا ها را ، گواهی خواهند داد ومی توانند به عنوان یک تجربه موفق از آن الگو بگیرند . اکنون با این نتیجه بخشی زمانش رسیده است مراکز فرهنگی که رسالتشان ارتقای کیفی است، این تجارب را مورد بهره برداری قرار دهند. از نقاط قوت آن بهره ببرند و در مورد نقاط قوت آن تشکیک مساعی و چاره جویی نمایند تا سه دهه تجربه را به کارببرند. البته این پیشنهاد منوط به یک سلسه فعالیت های کارشناسی و طولانی مدت است وبا روحیه سرسر ی و سطحی نگری که برخی از دور بنشینندوبگویند چرا عرفان حلقه؟وبدون آگاهی از جزئیات وابعادفعالیت پیش داوری وقضاوت ناآگاهانه انجام دهند،جور در نمی آید.کار کارشناسی ایجاب می کند که علاقه مندان در داخل مجموعه قرار بگیرند وابتدا خودشان تجربه کنند وپرسش های اولیه شان را مطرح کنند و جواب بگیرند تا برسند به این نقطه که راه های ایجاد شده در این مجموعه چیست و آسیب شناسی آن کدام است . مااستقبال می کنیم تا به ما اجازه دهند با مجموعه های آماری که خودشان تعیین می کنند ، این آموزه ها اجرایی شود ونتایج مورد بررسی قرار گیرد. یا این که کارشناسان خودشان را معرفی کنند تا ما ایشان را آموزش دهیم و خودشان کار تحقیقاتی و آماری را پی گیری و مدیریت کنند. ما برای هرگونه همکاری آمادگی داریم . حتی برای این که تمام تجربه مان را به ایشان انتقال دهیم و خودمان کنار بنشینیم. با این بررسی های کیفی بسیاری از تضاد های ما قابل حل و فصل شدن است. در دنیا افرادی هستند که شبیه این دریافت ها را داشته اند.ایا شما با ایشان ارتباط دارید؟ استاد طاهری : خیر بنده شخصا ارتباط خاصی با متفکران و اندیشمندان و صاحبان ایده های نو ندارم و صرفا در این سال ها مشغول تحقیق وبررسی بر روی موضوعات عرفان کیهانی بوده ام و فرصت نداشته ام با سایر نقاط دنیا در ارتباط قرار گیرم. عرفان کیهانی مکتبی است کاملا ایرانی و در دهه ی اخیر تجارب عملی آن گسترش یافته و دراین سال ها نیز توسط ایرانیان به خارج از کشور انتقال یافته است و اکنون در نقاط مختلفی در جهان مشغول تجربه و آزمایش آن هستند. اگر کارشناسان کانون های مذهبی بخواهندمباحث عرفان حلقه را به نقد و چالش بکشند شما استقبال می کنید؟ ما همیشه آمادگی داریم.متأسفانه دافعه پنهانی در برابر اندیشه ها ونگرش های جدید وجود دارد که مانع است . ما ادعا نمی کنیم عرفان کیهانی حرفش جدید است . زیرا پایه ای وجود دارد و ما بر مبنای آن پایه ی مشترک طرح موضوع می کنیم. یعنی پایه یک چیز است و مبنا تغییر نکرده است. گاهی اطلاق نو بودن ایجاد سوء تفاهم می کند سبب دافعه می شود. این دافعه سبب می شود کسی پا پیش نگذارد و شنونده ی بدون پیش قضاوت مطالب باشد. ما دعوت می کنیم اگر قابل بدانند و اگر لازم بدانند لا اقل تجربه ی جدید ما را بررسی کنند در ارائه ی متون مذهبی و چارچوب های مذهبی برای نسل جدید که با اصطلاحات و ترمینولوژی نسل قدیم میانه ای ندارد . ما این تجربه را طی سالهای اخیربا موفقیت به انجام رسانده ایم که با این نسل چگونه هم کلام شویم.یکی از دلایلی که نام عرفان حلقه برای این آموزه ها برگزیده شده است ، امکان برقراری ارتباط با نسل جدید است .همان مطالب کهن با بیان نو و فرهنگی تازه وواژگانی جدید ارائه شده است تا دافعه ای را که این نسل نسبت به دین دارد از بین ببریم . این نسل این آموزه ها وبینش ها را مزه مزه کند سپس به قضاوت بنشیند.ما در پیشگاه الهی مدیون خواهیم ماند اگر برای نسل پس از خود ارثیه و فکری باقی نگذاریم.به نظرم اولین گام داشتن موضع بی طرفانه ومغرضانه است.نسل جدید با شعار وتظاهر میانه ای ندارند.ما سعی کرده ایم قبل از حرف زدن،نتایج عملی را نشان بدهیم.ازپایه های عرفان حلقه همین است که قبل از تئوری وارد عمل می شوند وتجربه می کنند البته تجربه عملی مبتنی بر مبانی محکم واستوار که پس از چشیدن و اشتیاق عرضه می شود.فعالیت های عملی مان هم بسیار شفاف است وهیچ هدف سیاسی را دنبال نمی کند.هدف آسیب شناسی فرهنگی برای ارتقاء وضعیت فرهنگی جامعه است.لذا بسیار شفاف عمل می کنیم و در انتظار مشتاقان برای آشنایی با عرفان حلقه هستیم. جای تعجب است که چرا نمی خواهند از تجربه ی ما در این زمینه استفاده کنند. به نظرم اگر کسی احساس کند تجارب ما به دردش می خورد باید خودش بیاید سراغ ما. اگر نیایند ما این گونه تلقی می کنیم که خودشان می دانند و به وجود ما نیازی ندارند. من در حال حاضر با پنجاه و سه سال سن ، بخش اعظم اوقات خودم را با نسل جوان گذرانده ام ،می تونم بگم که جذابیت هایی خارج این مملکت وجود دارد که بیشتر ازجاذبه های داخلی آن ها را به سوی خود می کشاند. لذا به محض مواجهه با چارچوب های سنتی ، نا خود آگاه دچاردافعه می شود و فرار می کند و ما فرصت پیدانمی کنیم برای او شرح دهیم هدف ادیان چه بوده و اسلام قصد اجرای چه چیزی را دارد. بنابر این الزامی نیست کسی که می خواهد معرف اسلام باشد ، حتما ظاهرش با شکل شناخته شده ی سنتی تطابق داشته باشد. معرفی راه خدا انحصاری نیست. شاید یکی از دلایلی که جامعه از تجارب ما استقبال می کند این باشد که قبل از این که حرف بزنیم ، عملش را به آنان ها نشان می دهیم. در عرفان کیهانی ، افراد پیش از آن که با شعاری روبرو شوند ، وارد یک فرآیند عملی می شوند. لذا تو صیه می کنیم از این تجارب استفاده شود. زیرا مایل به یک فعالیت کاملا شفاف هستیم و فعالیت پنهانی نداریم. از آن جا که هیچ هدف سیاسی را دنبال نمی کنیم ، هیچ موضع سیاسی هم نداریم و صرفا در کار آسیب شناسی فرهنگی هستیم و هدف مان ارتقای وضعیت فرهنگی جامعه و رشد آن است . به همین دلیل به آسانی دعوت همه را پاسخ می دهیم و در انتظار طالب مشتاق هستیم تا در یک رویارویی اندیشه موقتا از چار چوب های فکر ی خودش دست بردارد و در مباحثه شرکت کند تا معلوم شود اندیشه چه می گوید. ما در معرض القای فرهنگی هستیم. تهاجم فرهنگی را می شناسیم ؛ اما القای فرهنگی قصد دارد به ما تلقین کند که ما در زمینه شناخت کیفی ، حرفی برای گفتن ندارید و بایدآن را از دیگر تمدن ها عاریت بگیرید. در حالی که ما در زمینه شناخت کیفی تجربه قرون متمادی را در پیشینه ی خود داریم و عرفای بسیاری در این مرز و بوم زحمات بسیار زیادی کشیده اند . امروزیکی از هدف های ما احیای عرفان این مرز وبوم و پرده برداشتن از یافته های عرفا ی ایرانی اسلامی است. این خطری است که ما را تهدید می کند و نسل جدید در حال جذب جریان هایی است که خاستگاه آن دور از این مرز و بوم است وبه فرهنگ های دیگری تعلق دارد . در حالی که هر ملتی با زبان عرفان خودش بیشتر می تواند انس بگیرد وبهتر می تواند ارتباط برقرار کند. این یک خطر است که مادر حال فاصله گرفتن از چارچوب عرفان خودهستیم. عرفان یک مساله شخصی است من احساس می کنم شما دارید عرفان را اجتماعی می کنید این آفت هارا پیش بینی کرده اید؟ استاد طاهری : کیفیت شناسی هم در قالب فردی مطرح است ،هم در قالب اجتماعی. یک اجتماع همان گونه که درگیر شناخت های کمی است لازم است با شناخت های کیفی هم آشنا باشد. جامعه ای که در آن مراسم و مناسک متعدد رواج دارد و طرح های ذهنی و اندیشه های گوناگون ارائه می شود ، لازم است از بعد کیفیت شناسی نیز موضوعات را مورد توجه قرار دهد. به عبارت دیگر بایدمعرفت آن حرکات هم نیز مورد شناسایی قرار گیرد. بنابراین با تعریفی که ما از عرفان ارائه می دهیم ،هرگز عرفان یک مساله فرقه ای یا فردی و خصوصی تلقی نمی شود که یک نفر با خودش خلوت کند یا چند نفر خلوت کنند ودر خلسه بروند. زیراانسان هر عملی انجام دهد بعد کیفی یا کیفیت شناسی اش همراه آن است. بنابراین موضوع کیفیت شناسی یک موضوع بشری وانسانی است واز سطح فردی وخانوادگی واجتماعی تا سطح بشریت قابل طرح وبررسی است. از این رو عرفان کیهانی نگرشی انسان شمول داردوهمه اقشارمختلف جامعه در همه جای دنیا را مخاطب قرار می دهد وبرای همه پیام دارد. آن بخشی از عرفان که تئوری است می تواند اجتماعی باشد ولی آن بخشی که عملی است کاملاً شخصی است واجتماعی شدنش عارضه دارد! استاد طاهری : شاید آن بخشی را که آن عملی می دانید ، هنوز به خوبی تشریح نشده است که تصور می شود قابل طر ح در جامعه نیست .آیا بحث خود شناسی، چه تئوری و چه عملی ، نمی تواند در جامعه بشری مطرح شود؟ آیامباحث کیفی معرفت شناسی در سطح جامعه نمی تونه مطرح بشه؟ معرفت شناسی کار بشر است! معرفت شناسی وخودشناسی در زمره ی ضروریات و وظایف همه است . چه یک فرد ، چه جامعه ! کل بشریت باید بحث خودشناسی را به صورت تئوری وعملی به کار گیرد. اشکال از آن جایی ناشی می شود که عمدتا تصور می کنند عرفان موضوعی فرقه ای است. بر خلاف برخی تصورات، عرفان مسئله ای فرقه ای که افراد با هدف خاصی کارهایی را انجام می دهند، نیست. در عرفان حلقه اصلا مفهوم فرقه گرایی وجود ندارد. بلکه بررسی اندیشه مورد نظر است. تعریفی که ما از عرفان ارائه می دهیم ، نه تنها ارتباطی با فرقه و فرقه گرایی ندارد بلکه خط شناخت واندیشه ای را دنبال می کند که در عمل با فرقه گرایی منافات دارد. شما در بخش عرفان عملی چه دستاوردی را ارائه داده اید ؟ استاد طاهری : این بخش بحث وسیعی را در بر می گیرد. بخشهایی که عام است مانند تجربه درمان های کیفی که برای شناخت عملی هوشمندی حاکم بر جهان هستی از آن بهره می گیریم. در ادامه به بخش های خودشناسی می رسیم که تجارب وادراکات خاص خود را در بر می گیرد و محصول همه این تجارب فردی موجب ارتقای کیفی جامعه می شود. می توانیم در این بخش ، کنترل ذهن را مثال بزنیم که هم برای شخص مفید است هم برای جامعه . همچنین موجب ارتقای کیفی عبادات می شود. در چارچوب مباحث عملی عرفان حلقه ،از حلقه های رحمانیت عام الهی استفاده می شودومطابق قواعدی روشن به افراد کمک می شودتا از این فیض بهره مند شوند و شاهد تحول باشند. شما شخصاًبرای دیگران چه کاری انجام می دهیدتا باعث این تحول شود؟ استاد طاهری : این موضوع منوط به من نیست . بلکه یک کار جمعی است وهمه کسانی که ورود پیدا کنند می توانند در حلقه های رحمانیت الهی قرار بگیرند. من هم در کنار سایر افراد نقش یک معرفی کننده ونقش کسی را دارم که به جا افتادن این موضوع کمک می کنم . از ویژگی های عرفان کیهانی این است که هرکس آن را تجربه می کند خود مانند معرف اش می تواند کار عملی را هم برای خود و هم برای دیگران انجام دهد . به عبارت دیگر بخش عملی عرفان کیهانی در انحصار من یا در انحصار کسی نیست. درآموزه های ما انجام عبادت وترک معصیت موجب ارتقای انسان ورسیدن انسان به کمال می شود. شما چه سخن جدیدی اضافه کرده اید؟ استاد طاهری : ترک معصیت وگناه یعنی عدم حرکت در جهت ضد کمال. ثواب یعنی حرکت در جهت کمال. سمت وسوی کمال یعنی کسب آگاهی هایی که به فهم مسیر کمال کمک می کند. این ها همان موضوعاتی است که هم به صورت عملی هم تئوری، در عرفان کیهانی مطرح می شود . در واقع اگرانسان ها متوجه شوند که بیهوده آفریده نشده اند حضورشان در دنیا برای فهم نقشه الهی است وندانند رسالتشان در هستی این است که باید در جهت کمال خودشان ودیگرانسان ها کاری انجام دهند . بنا بر این ثواب و گناه ، تعریف عملی پیدا می کند. یعنی انجام عبادات و واجبات و ترک معصیت ها باید منجر به نتیجه ی عملی مثبت شود. پس عرفان کیهانی چیزی به این دستورالعمل اضافه نمی کند ؟ استاد طاهری : به چارچوب مذهب که اصول را مطرح می کند چیزی قابل اضافه کردن نیست . زیرا همه اصول ها مطرح شده است . وقتی گفته می شود ثواب یا گناه ، تعریف آ ن ها مطرح شده است و کسی نمی تواند این تعریف را تغییر دهد . اما جزئیات و نحوه ی تحقق آن چه ثواب گفته می شود ، چگونگی و جهت تحقق آن در عرفان مطرح می شود. یعنی مذهب کافی نیست؟ استاد طاهری : مذهب اصول را عنوان می کند . چگونگی پیاده شدن آن و اصول کیفیت سنجی اش به عرفان نیاز دارد. به صرف این که ما بگوییم شیعه کافی نیست. باید دید که شیعه در قرن بیست ویکم ، چه مباحث تئوری ودستاوردهای عملی دارد که می تواند ارائه دهد؟ به نظر می رسد اغلب افراد به خاطر درمان جذب می شوند! استاد طاهری : ممکن است عده ای به خاطر بهره بردن از بخش درمانی به این جریان نزدیک شوند . اما پس از آشنایی با هوشمندی حاکم بر جهان هستی و شعور الهی ، جذب معرفت جریان می شوند . اما عده ی زیادی هستند که محقق اند و با انگیزه تحقیق وبررسی در بعدمعرفت شناسی به این جریان نزدیک شده اند و به نتایج خوبی هم دست یافتند. درمجموع اکثریت افراد ، قریب هشتاد درصد افرادی که جذب شده اند، از افراد تحصیل کرده هستندکه تعداد قابل توجهی نیز از متخصصان رشته های مختلف دینی ، عرفانی و قرآنی هستند. بخش 9 این که شما می فرمایید عرفان کیهانی انسان شمول است به این معنی است که شما هم مطابق اصطلاح رایج به صلح کل بودن عارف اعتقاد دارید؟ استاد طاهری : مفهوم صلح کل ، به این معنی نیست . حق و باطل همیشه بوده و هست . هر کس بخواهد کاری در جهت حق انجام دهد ، باطل مانع وسد ایجاد می کند . این طور نیست که گفته شود با باطل هم آشتی می کنیم و با آن کنار می آییم . منظور از صلحی که در عرفان مطرح می شود حل تضادهای درونی است. یکی از مشکلات بشر تضادهای درونی اوست. اگر بخواهیم مقام صالح را تعریف کنیم ، باید بگوییم صالح کسی است که به صلح رسیده باشد. صلح نسبت به خدا،صلح نسبت به هستی صلح نسبت به خود وصلح با دیگران. صلح نسبت به خدا یعنی حل تضادهایی که انسان درون خود نسبت به خدا دارد ویکی از مهم ترین اهداف ادیان معرفی خدا ، ایجاد صلح ورفع تضاد نسبت به خدا بوده است . یکی از بزرگترین مشکلات ما تضادی است که با خود داریم. صلح با خودیعنی رفع دوگانگی های درونی وتضاد با خود. صلح با دیگران به معنی قبول کلیت دیگران ورسیدن به شرایطی که تقابل دیگران با ما باعث آزار وصدمه به ما نشود . باید بشر را در کلیت خودش همین گونه که هست بپذیریم . یعنی به موقعیتی می رسیم که مفهوم صلح در درون ما نهادینه می شود وتمامی تضادهای درونی مان پاسخ پیدا می کند ، نه این که بیرون از خودمان با حق و باطل به یک مصالحه وآشتی برسیم . هدف این است که درون ما از نابسامانی نجات یابد و به سامان برسد وازمشکلات درون کاسته شود. پس منظور از صلح کل بودن عارف این است وهرگز به این معنی نیست که موضع حق و باطل در یک مرتبه قرار می گیرد . بزرگترین مانع شما درراهارائه ی تفکرتان چیست؟ استاد طاهری : بزرگترین مشکل فقدان شرایط رویارویی اندیشه است. یعنی نشستن وگفتگو وتبادل اندیشه وانتقال تجربه وارزیابی های بی طرفانه ، تا بدانیم چه چیزی به درد جامعه می خورد ، تاآن را به کار بندیم . یعنی شخصیت ها ومراجع ذی صلاح هر کدام در حیطه ی مسؤلیتشان ، بررسی بی طرفانه ای انجام دهند بر روی تجربه ای که اکنون در ایران جریان دارد و عده ای هر روز آن را تجربه می کنند وآمار ، بازده خوبی را نشان می دهد . چنین شرایطی ایده آل ومطلوب است . بخش 10 این جریان بدون حضور شما چه خواهد بود؟ استاد طاهری : این جریان مستقل ازوجود من است . عده ی زیادی با آن آشنا هستند. هر روز خودشان تجربه می کنند به دیگران هم امکان این تجربه رامی دهند خودشان دریافت هایشان را ارزیابی می کنندوآن هایی را که مثبت تشخیص می دهند پی گیری می کنند وآنهایی را که مثبت تشخیص ندهند پی گیری نمی کنند .این مسأله الان مستقل از وجود من است .به نظرمی رسد معرفی لازم از سوی من انجام شده است و این جریان با ارزیابی های درونی خود افراد وارزیابی های بیرونی پیش می رود. دغدغه شما برای سرعت و گسترش این آگاهی وتجربه ها چیست ؟ استاد طاهری : من وظیفه خودم را انجام داده ام ومعرفی اولیه به انجام رسیده است. دغدغه خاطری هم ندارم .آن چه باید معرفی می شد ، در حدی که وظیفه من باشد ، انجام شده است و دغدغه خاطری نیست! یعنی به نظرتان اگر شما حذف شوید این جریان ادامه پیدا می کند؟ استاد طاهری : فکر می کنم بله!زیراهم جزء روح جمعی شده است وهم عده ی بسیار زیادی با آن آشنا شده اند. آشنایی این جمع وهمراهی اشان چقدر مربوط به ارادتی است که به شخص شما دارند؟ استاد طاهری : ارادت زمانی پیش می آید که افراد بیایند ماجرایی را آزمایش کنند و به صحت آن پی ببرند. بعد از این که به صحتش پی بردندمتوجه شدند شما امانتداری کرده اید وانتقال تجربه با رعایت اصول امانتداریش اتقاق افتاده است . این گونه احترام حاصل می شود . تصور نمی کنم قبل از این که کسی چیزی ببیند ، کورکورانه و چشم بسته از کسی خوشش بیایدواندیشه های اورا بپذیرد . اصلاًچنین اتقاقی محال است. طریقت بدون پیر معنی ندارد. مریدهای شما هم همین نگرش را دارند؟ استاد طاهری : اصلاًعرفان کیهانی یا حلقه ، به دور از جریان مریدومراد بازی است. مرید و مراد بازی یک تشریفات است وجنبه ی فرقه گرایی دارد . یک اصل وجود دارد که به آن اصل اصالت اندیشه است . می گوییم:" اندیشه مهم است نه صاحب اندیشه . " یا به عبارت دیگر : " پرواز را به خاطر بسپار ،پرنده مردنی است ! "در عرفان حلقه افراد یاد می گیرند به طور مستقل اندیشه را بررسی کنند وهمه کسانی که با عرفان حلقه آشنا شده اند ، به خوبی می دانند کارشان تفکروتفحص نسبت به اندیشه است. اگر به دردشان خورد به کار گیرند واگر نه پرنده مردنی است ونباید جذب پرنده شوند . اکنون نیز خوشبختانه این جریان فرهنگی مستقل از من است . تئوری ها و تجارب مطرح شده است و در حال حا ضرتوسط افراد پیش برده می شود و بود ونبودمن تأثیری در اصل جریان ندارد. کما این که من درحال حاضر من فعالیت چندانی ندارم ولی نقدوبررسی این چارچوب درجامه در حال انجام است . یک چارچوب فکری است که به پیش می رود . اگر منظور یک نظارت باشد ، موضوع متفاوت خواهد بود . درهر حال شرایط کنونی نشان می دهد برای پیش رفت این جریان به وجود من نیازی نیست . یک تفکرراه خودش را باز می کند ومثل آبی که سرازیر می شود خودش راه خودش را پید ا می کند وپیش می رود . این قانون است که یک اندیشه مطرح شود وموردنقد وبررسی قرار گیردوسپس افراد انتخاب کنند که مورد بهره برداری قرار دهند یا آن راطرد کنند. درطول تاریخ خیلی تفکرات کاملاً از بین رفته اند . خیلی نظریه ها در زمینه علم یا ایدئولوژی کاملاً ازبین رفته اند. خیلی تفکرات هم راهش را پیدا کرده وادامه حیات داده است ،درحالیکه افراد وصاحب آن اندیشه ها مرده اند ولی فکرشان ادامه پیدا کرده است. پس وجود خود آن افراد پس از آن که اندیشه کارایی خود را نشان داد ضروری نیست . ما اجازه ی انتشار این مصاحبه راداریم؟ استاد طاهری : ما هیچ چیز مخفی نداریم. حتما اطلاع دارید CD کلاس های ما در دست همه ی دوستانی است که در مجموعه هستند و کسانی که در مجموعه نیستند . اشکالی هم ندارد CD این گفتگو هم در دست همه باشد. البته من نمی دانستم شما قرار است چه کنید. ما هر زمان ، هر کس سوالی داشته باشد که واقعا جنبه ی تحقیق و بررسی داشته باشد آمادگی پاسخ داریم. فرمودید تفکر وجریان عرفان حلقه الهامی است. منشاء این الهام کجاست؟ استاد طاهری : آن چه بشر دارد ، از علم الهی بهره برده است . خودش چیزی ندارد. هرچه می گیرد از علم الهی می گیرد ونمی داند از کجا به این علوم دسترسی پیدا کرده است . یک شاعر ، هنگام یکه شعر می گی نمی داند آن را از کجا گرفته است . فقط می داند که خودش آن را نساخته است. وقتی برای یک آهنگساز یا یک متفکردر یک لحظه جرقه ی ذهنی ایجاد می شود و اطلاعات وسیعی را در آن لحظه می گیرد ، خودش به منبع آن واقف نیست . پس ما با یک فضای الهامی روبرو هستیم. فضایی که انسان می تواند در آن نفوذ کند و الهامی را دریافت کند. تمام داشته های بشر ریشه اش در الهام یا علم الهی است . بشر از خود چیزی نداشته و ندارد . پایه ی علوم الهام است. مگر این مختص پیغمبران نیست ؟ استاد طاهری : آن وحی است! یک دریافت عام داریم که همه انسان ها حتی گفته می شود زنبور عسل و همه در معرض یک دریافت عام هستند . یک دریافت هم خاص است که مبٌرا از اشتباه وسوسه ها ست . برای مأموریت خاص است وکاملاً بحث جدایی دارد. اما درالهام امکان اشتباه وجود دارد . امکان دارد یک الهام شیطانی باشد. همان گونه که ممکن است الهام رحمانی باشد. تفکیک این دو از هم ملاک تشخیص می خواهد . موضوع بحث ما دریافت ها ی عام است که همه ی انسان ها در معرض آن قرار دارند . خود شما تا کنون الهام نگرفته اید ؟اصلاً انسانی نداریم که نگرفته باشد . پس الهام ، عام است وهمه در معرض آن قرار دارند ، یک بخش هم خاصاست که موضوعش کاملا جدا از بحث ماست. مقایسه ای کردید میان الهام عمومی و وحی پیامبران . در پیامبران ، برخی مبعوث شدند برای خانواده شان ، بعضی برای جمعیت بیشتری . آیا در الهام هم همین مراتب وجود دارد؟ استاد طاهری : وحی را تفکیک کردیم به عنوان خاص . یعنی برای ماموریت خاص . در الهام هر کس می تواند بگوید :"به دلم افتاد!" ، " به ذهنم رسید!" کسی نمی پرسد از کجا به ذهنت رسید؟این تعریف الهام است

 
 

Today, there have been 19 visitors (20 hits) on this page!

 

 
ما سمیعیم و بصیریم و هوشــیم با شما نامحرمان مـا خامشـــیم چون شما سوی جمادی می‌روید محرم جان جمادان چون شـــوید از جمـــــادی عالـــــم جان‌ها روید غلغل اجزای عالـــــم بشـــــــنوید فاش تســــــبیح جمـــــادات آیدت وســـــوســــه تاویل‌ها نـــر بایدت This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free