یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالى که خدا کامل کننده نور خود است ، گرچه کافران خوش نداشته باشند .


 
   

ارکان هستی

   
 


 

 

صفحه اصلی

تماس با ما

استاد خوبان

مقالات استاد

=> آزمایش آخر

=> خدای عشق و عشق

=> دام دجال

=> از آفرینش تا ظهور

=> ظلم چیست

=> اصل وحدت راه

=> کشف رمز -1

=> انسان،بیماری و تحول

=> طب مکمل و جایگزین

=> در رواق رمضان

=> قابلیت اصلاح و ترمیم پذیری

=> ارکان هستی

شعور و ضد شعور

گالری تصاویر

نظر خواهی

لینک همراهان

نوشته های همراهان

مصاحبه های استاد

تشعشع دفاعی

ادبستان

معاندین

فرادرمانی

بینش در زندگی

متن کامل دوره دو

متن کامل دوره سه

 


     
 

اركان هستي (ملائک) استاد محمد علی طاهری ارکان هستی، کارگزارانی هستند که در شكل گرفتن و تداوم هر یک از عوالم نقش دارند. این ارکان، عوامل جاری کننده ی تجليات در هر عالم هستند. زيرا از هر جزء كوچك گرفته تا هر یک از عوالم تك قطبي، همه چیز یه واسطه ي آ نها به وجود مي آيد. در همه ی عوالم، این ارکان، «ملک » نام میگیرند. در عالم دوقطبی، ملائك نتیجه ی «هوش » و جاری کننده ی آن هستند. براي مثال، “هوشمندي حاكم بر جهان دو قطبي “ ملكي است كه از "هوش چهارم "حاصل مي شود تا اين فيض الهي را در این جهان جاري كند و علم سه عالم بالاتر وجود را به "جهان دوقطبي " انتقال دهد. ملائك ديگرِ جهان دوقطبي، تجليات و زيرمجموعه ي اين ملك هستند و در مراتب پایینتري نسبت به آن قرار دارند. . به این دلیل كه همه ي انواع تجليات عقل)در جهان دوقطبي(، سايه ي عقل بالاتر خود و منشأ عقل پس از خود هستند، هركدام از آن ها نیز يك ملك به شمار ميروند. بر اين اساس، انواع واحد هاي ماده و انرژي كه از جنس عقل هستند نیز از ملائك محسوب مي شوند. اما ناشناخته بودن عوالم بعد از ماده و انرژی باعث میشود که توصیف این حقیقت دشوار گردد ملائك جهان دوقطبي بر اساس عملكرد خود در اين چند دسته قرار میگيرند: -1 هوشمندی حاکم بر جهان دوقطبی » قوانين جهان دوقطبي » را ایجاد میکند. -2 دسته ای از ملائك، مجری قوانين حاكم بر عالَم هستند كه شاخص هاي عقل را ارائه ميدهند.يعني، اثر عقول بالاتر را آشکار میکنند و وجود آنها را به اثبات مي رسانند. مانند مجری قانون روزی رسانی(میکائیل(و مجری قانون تولد و مرگ )عزرائيل(و... که تدبیر امور نامبرده را به عهده دارند. 3-گروهي ديگر از آنها، ستونهاي نگهدارنده ي بخش مادی جهان هستند. مانند ميدان گرانشي، ميدان الكترومغناطيسي، ميدان هسته اي ضعيف، ميدان هسته اي قوي و ... و هر عاملی که آ نها را بر پا می دارد. عامل اصلی برقراری، ایستایی و تداوم کیهان )جهان هستی مادی(، تضاد است. آنچه به عنوان تضاد، این وظیفه را به عهده دارد، ویژگی هایی همچون زوج بودن )مکمل و مقابل یا همراه بودن(، همردیفی، سبقت و همچنین، دمش و ربایش است که در مجموع، تعادل کیهان را حفظ میکنند. برای مثال، الکترون و پوزیترون، با حرکتی مخالف جهت یکدیگر، به ساختار اتم تعادل میبخشند؛ در جریان الکتریکی، صف کشیدن و ردیف شدن الکترونها تعادل این جریان را حفظ میکند و یا حوز ه های الکترو مغناطیسی، حاصل تعادل ناشی از دمش و ربایش است. یکی از نمونه های سبقت را نیز میتوان در حرکت زمین و ماه نسبت به یکدیگر شناسایی کرد. حرکت ماه نسبت به زمین دورانی نیست و تحت تأثیر جاذبه ی زمین و حرکت انتقالی آن، وضعیتی همچون شکل 6 را دارد. ماه در اثر جاذبه ی مین، به سرعت به سوی مسیر حرکت انتقالی آن حرکت میکند و در محلی از این خط سیر با آن تلاقی دارد که هنوز زمین به آن نرسیده است. سپس در اثر سرعت بالایی که تحت تأثیر این جاذبه ایجاد شده است، از این محل میگذرد و به حرکت در مسیر مواج خود ادامه میدهد. موجی بودن حرکت ماه و زمین مربوط به تأثیر آن دو بر یکدیگر است. تأثیر متقابل زمین و ماه بر یکدیگر یکسان نیست و چون جرم زمین بیشتر است، دامنه ی موج حرکت آن، کوتاهتر از دامنه ی موج حرکت ماه می باشد. همچنین، اختلاف جاذبه، عامل سرعت یافتن حرکت ماه و سبقت گرفتن آن از زمین میشود )قبل و بعد از وضعیت 1 که قرص کامل ماه دیده میشود و وضعیت 3 که در میانه ی مدت زمان ناپیدایی ماه در آسمان است (. این سبقت گرفتن، کارگزاری برای پایداری نسبت فضایی ماه و زمین در حرکت منظمی است که به آن اشاره شد. 4- تعداد ديگری از ملائك نیز پديده هايي هستند كه به عنوان تجلي عيني قوانين، وجود عقل را نشان مي دهند. مانند اتم ها كه در شكل گرفتن بخش مادي خلقت )در جهان دوقطبي( نقش خود را ايفا ميكنند. با تجلی هوشمندی کل در جهان تضاد )جهان دوقطبي(، ملائک این جهان به وجود آمده اند. این هوشمندي مانند نور بي رنگي كه به منشوری مي تابد و تابش رنگي ايجاد مي كند، با رسيدن به جهان دوقطبي، به صورت دو جلوه ی مختلف منعكس شده است که" هوشمندي مثبت " و "هوشمندي منفي " نام دارند. به همین دلیل، علاوه بر این که همه ي اجزاي جهان دوقطبي، از تابش هاي گوناگون هوشمندی کل حاصل شده اند؛ نقش هوشمندی در مقابل انسان به نحو دوگانه ای )منفی و مثبت( ظاهر می شود که او را در دو جهت کمال و ضد کمال سوق میدهد. چون كه بيرنگي اسير رنگ شد موسي اي با موسي اي در جنگ شد چون به بيرنگي رسي كان دانشي موسي و فرعون دارند آشتي «مولانا » به بیان دیگر، از آنجا که همه ی اجزای جهان دوقطبی را هوشمندي کل شكل ميدهد، اين هوشمندي، عامل پيدايش شعور و ضد شعور، انرژي و ضد انرژي، ماده و ضد ماده و همه ي نيروها و قوانين مکمل در هستي شده است. اما برای انسان، نقش هوشمندی کل، دوگانه است و بر همین اساس، این هوشمندی در جهان دوقطبی به صورت دو ملک با اسامی «هوشمندی مثبت »و «هوشمندی منفی » شناخته میشود که به ترتیب، حركت انسان به سوي «كمال » و «ضدكمال » تحت تأثير آن دو انجام ميشود. اگر تصور عاميانه درباره ي ملائك را كنار بگذاريم ميتوانيم همه ي موضوعات ديگر مربوط به آ نها را نيز واقعبينانه تر بررسي كنيم. براي مثال، منظور از بال هاي ملائك، بازوهاي عملياتي اين كارگزاران است كه در مورد بعضي از آنها مي تواند مربوط به كاركردهاي معنوي باشد و در مورد بعضي ديگر،مي تواند ابعاد مادي مانند ابعاد جهانهاي دوبعدي، سه بعدي، ... و همچنين، ميدان هاي مختلف گرانشي،الكترومغناطيسي، ... و يا حتي اربيتال ها باشد. در شرح وظيفه ي ملائك، انقباض و انبساط و بالا رفتن و پايين آمدن هم وجود دارد. نمونه ای از نقش ملائک در قبض و بسط مادی، اعمال نيرويي است كه بخش مادي جهان را به سوي بيشترين انبساط ميكشاند و وارد آوردن نيرويي ديگر كه در مرحله اي پس از اين انبساط، آن را به بيشترين حد انقباض مي رساند. كارگزاران هستي )ملائك( باعث مي شوند که اين انقباض و انبساط، به طور مكرر اتفاق افتد. همچنین، ملائکی در فرایند «شرح صدر » نقش دارند که با ایجاد این بسط )گشایش( معنوی، آمادگي دريافت آگاهيهاي الهي را افزايش ميدهند و ملایکی در بسته شدن راه الهام و آگاهي مثبت )بسته شدن قلب( ایفای نقش میکنند که با ایجاد این قبض )گرفتگی( معنوی، بخشی از قانون بازتاب را کارگزاری میکنند. تمثیل پايين آمدن ملائك و بالا رفتن آنها )در امور معنوي( نيز حاکی از ایفای نقش آنها در ارتقاي انسان است. هوشمندی كل در عالم وحدت قرار دارد و انسانها در عالم كثرت هستند و مرتبه ي عالم كثرت، پايينتر از عالم وحدت به شمار میرود. بنابراین، ملائكي همچون ملك آگاهي و الهام، با تنزل از آن مقام بالا به كمك افرادي مي آيند تا آنها را عروج دهند و بالا ببرند. با اين حال، بايد توجه داشته باشيم كه نوع مأموريت ملائك ارزش آنها را نسبت به هم كمتر يا بيشتر نميكند و مشهورتر بودن بعضي از كارگزاران هستي، نسبت به بعضي ديگر، به معناي تقدس بيشتر آنها نيست. هريك از مخلوقات الهي وجه او هستند و همان طور كه خود او مقدس است، تك تك آ نها نيز تقدس دارند. نكته ي آخر درباره ي ملائك اين است كه همه ي انواع اين كارگزاران الهي، همواره جاري كننده ي اراد ه و اذن او هستند و ايفاي نقش بي چون و چراي آنها، تسبيح و تقديسي است كه در آن، خلل و كوتاهي صورت نميگيرد و برتری یافروتری هيچكدام نسبت به ديگري اثبات نميشود. آنهابه طور ثابت در حال اين عبادت هستند و از وظيفه ي خود فراتر يا فروتر نميروند .به بيان ديگر، هر جزء هستي، به عنوان يكي ازجلوه هاي «عقل كل » ، بخشي از آن را در هستي بازتاب ميدهد و اين بازتاب كه تبعيت از اراده ي خداوند است، عبادت )و سجده ي( آن جزء محسوب می شود. ماهنامه "از نظاره تا نظر"

 

 
 

Today, there have been 12 visitors (12 hits) on this page!

 

 
ما سمیعیم و بصیریم و هوشــیم با شما نامحرمان مـا خامشـــیم چون شما سوی جمادی می‌روید محرم جان جمادان چون شـــوید از جمـــــادی عالـــــم جان‌ها روید غلغل اجزای عالـــــم بشـــــــنوید فاش تســــــبیح جمـــــادات آیدت وســـــوســــه تاویل‌ها نـــر بایدت This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free