یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالى که خدا کامل کننده نور خود است ، گرچه کافران خوش نداشته باشند .


 
   

دوره دو - جلسه دو

   
 


 

 

صفحه اصلی

تماس با ما

استاد خوبان

مقالات استاد

شعور و ضد شعور

گالری تصاویر

نظر خواهی

لینک همراهان

نوشته های همراهان

مصاحبه های استاد

تشعشع دفاعی

ادبستان

معاندین

فرادرمانی

بینش در زندگی

متن کامل دوره دو

=> دوره دو- جلسه اول

=> دوره دو - جلسه دو

=> دوره دو - جلسه سوم

=> دوره دو - جلسه چهار

=> دوره دو - جلسه ششم

=> دوره دو- جلسه پنجم

متن کامل دوره سه

 


     
 

دوره دو – جلسه دو – شنبه 22/2/86 از آمدنم نبود گردون را سود کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود قرائت بعضی از متون مثل اوپانیشادها فرکانس وجودی ما را با فرکانس هستی هماهنگ می کنند و بعضی از اذکار هم همین کار را انجام می دهند ولی برای اینکه یک نفر با هستی هم فاز شود باید ذکر منحصر بفرد خودش را داشته باشد چون هر فردی منحصر بفرد است و تعیین ذکر یا مانترای اختصاصی برای هر فرد از توان بشری خارج است و یک عمل خدایی است و اگر فردی اینکار را بتواند بکند باید اگر پس از سالها هم آن شاگرد را دید بتواند بلافاصله از روی ارتعاشات وجودی منحصربفرد آن فرد تشخیص دهد که مانترای او چیست . در این سیستم این عمل توسط شعورالهی و بدون مداخله ی انسان انجام می گیرد و ما فقط تسلیم هستیم و شاهد بی طرف هستیم و در حلقه ی هم فازی قرار می گیریم . کس به جایی نرسد به توانایی خویش الا تو چراغ رحمتت داری پیش آنچه در حلقه به ما تابانده می شود برای کسی به شکل نور و برای دیگری به شکل صوت یا هر حالت فیزیکی ، روانی و ذهنی تجربه می شود . چه کسانی ارتباط هم فازی کیهانی را گرفته اند ؟ چه چیز را تجربه کرده اند ؟ چه کسانی – با توجه به اینکه هنوز حس حضور را تعریف نکردیم ، و تعریف هم نمی کنیم – حس حضور را تجربه کرده اند ؟ ما در محضر چیز عظیمی هستیم . نرم افزاری داریم که به ما احساس گمشدگی می دهد . چند نفر احساس شکر وجودی دارند؟ که البته به زبان نیست ، بلکه ذره به ذره وجود آن را حس می کنیم و یک حالت شادمانی و نشئه دارد که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست . هم فازی کیهانی برای هماهنگی و به هم پیوستن ما با عقل کل است ، در واقع یک مراسم آشتی کنان می باشد . مقام صالح : صالح کسی است که به صلح رسیده باشد ، صلح با خدا ، با هستی ، با خود و با دیگران . صلح با دیگران خوان اصلی حرکت ما است و ما از درمان شروع کردیم که تجربه کنیم که انسانها همه دردمند هستند و 7 میلیارد انسان همه در ناراحتی و در تضادند . چند نفر از دوستان آشتی بیشتری با خود و با جهان هستی احساس می کنند ؟ اما چرا باید دنبال آشتی باشیم ؟! گفتیم تضاد یعنی سم و وقتی در آشتی نباشیم و در تضاد باشیم، حتی بدنمان مسموم است و این مسئله نهایتاً تاثیر غیر مستقیم روی بدن و ذهن و روان دارد و در جهان امروز روز به روز این تضاد بیشتر می شود . کسی که بیماری روان – تنی دارد در واقع یک محکوم است و اساس عمل آن این است که دادگاه ویژه حکم داده ، می پرسد : آیا ما به این جهان آمده ایم که حرص بخوریم و در فاز منفی برویم ؟! این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید ، نداها را صدا دادگاه ویژه به ما اثبات می کند که : " اَللهُ سَریعُ الحِساب (202 آل عمران)" برای چند نفر از دوستان پرونده هایی رو شده است ؟ البته این بیرون ریزی با بیرون ریزی های قبلی متفاوت است و مربوط به رفتارها و حالتهای دوگانه است . مثلا کسی که خونسرد است ، این نقش را پذیرفته است که برای تطابق با محیط یک ظاهر خونسرد از خود نشان دهد و در این ارتباط می بینیم که پرخاشگر می شود . چون خونسردی او ذاتی نبوده و نهادینه نشده است ، فقط یک نقش بوده و به نقطه ای می رسد که ظرفیت سازی شود و خونسردی نهادینه شده و دیگر نقش نیست و جزو ذاتش می گردد. به چند نفر از دوستان گفته شده که تغییر کرده ای ؟ یا چند نفر همانطور که قبلا بوده اند رفتار کرده اند ، اما دیگران کمتر رنجیده اند و یا اصلا نرنجیده اند ؟ ( که بعد صحبت می کنیم و این به دلیل تغییر تشعشعات است .) قانون بازتاب : ما به هر آگاهی و یا توانایی دست پیدا می کنیم یا از شبکه ی مثبت است و یا از شبکه ی منفی. شبکه ی مثبت فیلتر دارد و لی شبکه ی منفی بدون فیلتر است . شبکه ی مثبت آگاهی و اطلاعاتی را نمی دهد که منجر به نقص عدالت گردد . مثلا اگر من از آینده خبر داشته باشم، یا به من بگویند که دقیقاً کی خواهم مرد ، مثلا هفته ی بعد ، من به شکل دیگری گرفتار می شوم و دیگر رفتارم واقعی نخواهد بود و بالاترین سجایای اخلاقی را نشان خواهم داد . ما مشرک به دنیا آمده ایم و چشم ظاهر بین داریم و حرکت از ظاهر بینی به باطن بینی بخشی از کمال است ، چون باطن همه چیز او است و کسی که باطن بین است در باطن همه چیز او را می بیند ، یعنی : رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند و یا : فَاَینَما تُوَلوا فَثَمَّ وَجهُ الله (115 آل عمران) اما کسانیکه به عنوان باطن بینی ، درون و ذهن دیگران را می بینند ، هم نقض عدالت و هم ستار العیوب بودن است و به فرد نسبت به دیگران برتری می دهد و این عرفان قدرت است . استخاره شنیده ایم که در هر عملی استخاره کنید ، استخاره به معنی طلب خیر است ، نه چیز دیگر . مثلا الآن در دادگاهها عده ی بسیار زیادی هستند که می خواهند طلاق بگیرند و با استخاره ازدواج کرده بوده اند ، مسئولیت عدم موفقیت آنها به عهده ی چه کسی است ؟! با استخاره می خواهیم مسئولیت عمل خود را به گردن چه کسی بیندازیم ؟! این نوع استخاره نقض اختیار است. اگر به ما بگویند که در هر مرحله ای از زندگی چه کنیم یا نکنیم ( ولو خدا ) و اگر به جای ما تصمیم بگیرند ، سلب اختیار و سلب مسئولیت شده و در آخر همه چیز خراب شده ، می گوییم به ما مربوط نیست ، تو گفتی من هم انجام دادم !! شبکه ی منفی از هفت دولت آزاد است و هیچ فیلتری ندارد . قدرت می دهد و قدرت شیرین است ، مولانا به این شیرینی می گوید حلوا : هست حلوا آرزوی کودکان صبر باشد مشت های زیرکان هرکه حلوا خورد واپس تر رود هر که صبر آورد گردون بررود مثلا اگر کسی روی آتش راه می رود و نمی سوزد و روزی صد بار این کار را انجام دهد ، چه فایده ای برای کمال فرد دارد ؟ یا اگر کسی دائم فکر دیگران را می خواند ، بعد از چهل سال چه یافته است ؟! خدا بازتاب فیلترهای شبکه ی مثبت تشدید حالات مثبت تشدید حالات منفی آگاهی مثبت آگاهی منفی *اصل : جایی که شبکه ی مثبت بیاید ، شبکه ی منفی هم خواهد آمد . " یستَمَعُونَ القُول و یَتَبعُونَ اَحسَنَه (18زمر) " وقتی شبکه ی مثبت می آید ، شبکه ی منفی هم حضور پیدا کرده و وقتی به شبکه ی منفی نه بگوییم ، ختم الشیطان پیش می آید . قانون صلیب : شنیده ایم : ": فَاَلهَمَها فُجُورَهَا وَ تَقواهَا (8 شمس)" در هر لحظه ما زیر مجموعه ی مثبت و یا منفی هستیم . اگر کسی افسرده ، نا امید و یا ... است قطعا زیر پرچم شبکه ی منفی است ، چه بداند و چه نداند . کسی که زیر مجموعه ی شبکه ی مثبت است افسرده و نا امید و ... نیست . *اصل شریک کردن دیگران در آگاهی های شبکه ی مثبت : آنانکه اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد آگاهی انسان بر اساس به جریان انداختن آگاهی و احتکار نکردن آگاهی های قبلی است ، هر چه بیشتر منتشر کنی بیشتر دریافت می کنی . راه خدا راحت ترین و ساده ترین راه است، می رویم به سمتی که کوتاهتر و ساده تر گردد ، شیطان ما را فریب می دهد و ما گمان می بریم راهی که راه خدا است باید سخت ، دشوار و دست نیافتنی باشد : آن نقطه ی خاموشی در حرف نمی گنجد بر طاق فراموشی بگذار کتاب اول کفرو دین در بر عشاق نکوکار یکی است کعبه و بتکده و سبحه و زنار یکی است اگر از دیده ی تحقیق به عالم نگری عشق و معشوقه و عاشق ، دل و دلداده یکی است چرا انسان اشرف مخلوقات است؟ اگر انسان را با چند موجود مقایسه کنیم، چه پیش می آید؟ طبق قرارداد اگر موجودی اضافه کاری بیش از حد رسالتش داشت را در بخش + و اگر تخلف یا کم کاری داشت را در بخش منفی نشان می دهیم. + محور انجام رسالت و به جا آوردن شرح وظیفه _ نمودار شرح وظیفه نباتات و حیوانات: مثلا یک گیاه مواد مشخصی از خاک گرفته و طی فرآیندی مشخص به ثمره ای معلوم تبدیل می کند . مثلا یک درخت سیب هر سال سیب می دهد و این اتفاق نمی افتد که یکسال هوس کند پرتقال دهد! و یا بگوید هر سال سیب می دادم ، امسال گردو دهم ، یا امسال خسته ام و میوه ای نخواهم داد!! یا اگر خشکسالی شود ، نمی گوید بگذار به این بنده های خدا میوه دهم ! هرگز این اتفاق نخواهد افتاد . در واقع گیاهان بدون کم کاری یا اضافه کاری روی خطی شرح وظیفه خود عمل می کنند . در مورد جانوران هم اوضاع به همین منوال است هر کدام یکسری مواد مشخص گرفته و روی خط شرح وظیفه عمل می کنند. مثلا یک کفتار که مرده خوار است هوس نمی کند که گوشت تازه بخورد ! هیچگاه هوس نمی کند ، خرگوشی شکار کرده و بخورد . ویا حیوانی مثل شیر شخصیت و کاراکتر معلومی دارد . تا وقتی سیر نشده حیوانات دیگر نزدیکش نمی شوند ، اما همین که سیر شد کفتار ها و لاشخورها بقیه شکار را می خورند و او کاری به آنها ندارد ، نمی گوید امروز اجازه نمی دهم و ... و یا یک مثال دیگر : یک مورچه ی کارگر آرزو نمی کند کاش یک مورچه ملکه بود! و .... پس حیوانات نیز مانند گیاهان تخلف و یا اضافه کاری ندارند و منطبق بر شرح وظیفه شان عمل می کنند . + محور انجام رسالت و به جا آوردن شرح وظیفه ی حیوانات _ نمودار شرح وظیفه انسان : اما در مورد انسان قضیه فرق می کند و موضوع به شکل دیگری است ، اگر امروز در بین 7 میلیارد آدم بگردیم شاید کسی را پیدا نکنیم که روی خط صفر باشد و رسالتش را مو به مو و بدون تخلف انجام دهد. در واقع وقتی بچه انسان متولد می شود روی خط شرح وظیفه اش است، اما هر چه بزرگتر می شود و عقل پیدا می کند ، شروع می کند به تخلف و کم کاری! و از شرح وظیفه اش عدول کرده است و می بینیم که انسان به خودی خود رسالتش را انجام نداده است و حتی به خط صفر شرح وظیفه هم نمی رسد ، حتی مانند گیاهان و حیوانات ثبات شخصیتی هم ندارد ، چون همانطور که گفتیم رفتار یک گیاه و یا حیوان مشخص و قابل پیش بینی است، ولی یک انسان صبح یک جور است و ظهر در حالتی دیگر و فردا ممکن است آدمی دیگر باشد !! پس کلاً ثبات شخصیتی هم ندارد . شنیده ایم که می گویند فلانی آدم خوبی است ، اگر بپرسیم چرا ؟ جواب می دهند : چون دزدی نمی کند ، غیبت نمی کند ، تا حالا کسی را نکشته !! ، اختلاس نکرده و ... اگر بخواهیم به این کارها امتیاز دهیم چند امتیاز دارند نسبت به خط صفر؟! یعنی خط شرح وظیفه ؟! هیچ امتیاز !! مگر قرار بوده که این چنین کارهایی را انجام دهد ؟! یک عده گمان می کنند که آمده اند اینجا که دزدی نکنند ، دروغ نگویند ، غیبت نکنند و .... اینان طرح و نقشه ی الهی را به حد ناچیزی تنزل می دهند!! بخور شراب و پاک کن به دامنم شراب تا نکنیم بعد از دعوی پاکدامنی تمام این کارها را انجام دادی ، خوبه ، اما چه جیزی را فهمیدی ؟ یک بچه تا عقل پیدا می کند شروع می کند به سر دنیا رو کلاه گذاشتن و اگر بپرسی چرا ؟ خودش را توجیه کرده و می گوید من نبودم!! و دروغ می گوید و یا توجیه می کند که اگر این کار را کردم به این دلیل بود و به آن دلیل !! قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش که در این ملک حصاری به سواری گیرند در جایی ما می خواهیم به کسی توهین کنیم می گوییم حیوان !! اما در واقع به فرد ارتقاء درجه داده ایم ، چون حداقل حیوان ثبات شخصیتی دارد و روی خط شرح وظیفه است و تخلفی ندارد !! از طرفی شنیده ایم که می گویند فلانی خیلی خوب است و شبیه به فرشته ها است !! در صورتی که فرشته دارای مقامی پایینتر از انسان است و ما فرد را تنزل درجه می دهیم !! گاهی هم سر خود را کلاه گذاشته می گوییم : فلانی مادری مهربان و یا پدری دلسوز بوده . اینها امتیازی ندارند و اگر از کسی سوال کنند در زندگی چه کردی ؟ می گوید من چند تا بچه دارم که آنها را بزرگ کرده و همه ی آنها را شوهر داده و برایشان زن گرفته ام و همه تحصیل کرده هستند و ... اگر بپرسیم خودت از زندگی چه فهمیدی و ما حصل آن برای خودت چه بود ، حرفی برای گفتن ندارد ! مگر می شود در پایان دوران دانشگاه بگوییم تزی برای ارائه ندارم ، اما دست پختم خوب است ؟! پس اضافه کاری لازم است و شرح وظیفه اضافه کاری محسوب نمی شود . مثلا همه ی انسانها برده و در اسارت ذهن هستند و ذهن ارباب است و او وظیفه دارد که نگذارد ما در حال حاضر باشیم . این خود می تواند یکی از موارد و وظایف انسان متعالی باشد که از اسارت ذهن خارج شده است . در جایی نیامده که باید رها شوی از این اسارت و یا نگفته اند که اگر کنترل ذهن نداشته باشی ما تو را به جهنم می اندازیم و ... اضافه کاری ها گفته نشده اند ، چون اگر گفته می شدند دیگر شرح وظیفه بود . در ضمن به رخ کشیدنی هم نیستند و چیزی هم برای ارائه ندارند ، چون بحث در عرفان بحث کیفی است . بزرگترین مبارزه ی انسان در طول تاریخ متعادل کردن همین ذهن و یا من است . مثلا در طول نماز همه ی کاری انجام می دهیم . می بینیم طی نماز چند تا معامله کرده ، چند تا برج ساخته و ... خلاصه همه کاری انجام می دهیم به جز ادراک وصل و نماز و این کار همین ذهن و یا ارباب ما است . وقتی که انسان بخواهد کاری را انجام دهد این ذهن می آید و روی آن را خط می کشد . پس اگر از اسارت ذهن رها شویم ، گام بزرگی در جهت کمال برداشته ایم و این خود اضافه کاری است و ثواب . در عرفان ثواب هر کاری است که در جهت کمال باشد و گناه هر کاری است که در خلاف جهت کمال . دشارژ شدن : دشارژ شدن،بزرگترین نقطه ضعف انسان است که منجر به رفتن در فاز منفی می شود و فقط کسی به دنبال کنترل دشارژ می رود که به دنبال کمال است . کسی که بخواهد بزرگترین نقطه ضعف خود را پوشش دهد . تزکیه تشعشعاتی : ما دو جور تزکیه داریم : 1- تزکیه ی رفتاری : این کار را بکن ، آن کار را نکن : فرد در چارچوب خاصی رفتار می کند که از او یک فرد موجهی را می سازد . 2- تزکیه ی تشعشعاتی : تشعشعات منفی و مثبت است که در پشت رفتار خوابیده . اگر کسی از ما بپرسد کیفتان را از کجا خریده اید ؟ آیا ما حق داریم جواب ندهیم یا خیر ؟! بله ، اما اگر نخواهیم جواب بدهیم ، فکر می کنیم که چه جواب سر کاری بدهیم !! می رویم در فاز منفی و ایجاد تشعشع منفی می کنیم . این تشعشع منفی هر دو طرف را درگیر می کند . حتی ممکن است بعد از دقایقی حالمان را هم بد کند ! پس ایجا هم بحث کیفی است . در دنیای عرفان ایجاد تشعشع منفی هم گناه است و در تزکیه تشعشعی می رویم که تشعشعات منفی را به سمت صفر ببریم . شاید کسی بتواند ظاهرش را درست کند و هیچ رفتار منفی نداشته باشد ، حتی یک عمر در عبادت سپری کند . اما همین که بگوید احساس اندوه می کنم و یا افسرده ام و ... در فاز منفی رفته و زیر پرچم شیطان است . می بینیم که در دنیای عرفان با چه دقتی توجه شده است و در اصطلاح مو را از ماست بیرون می کشند . پس مشکلات ما مربوط به خود ما می شود و اشکال از درون ما است . حتی اگر خود شیطان منجر به نماز نخواندن ما بشود ، تقصیر ما است ، یا تقصیر شیطان ؟ تقصیر از ما است ، چون او دارد طبق شرح وظیفه اش عمل می کند و سنگ محک ما است و ما نباید منحرف شویم . یکی از بهانه ها ی انسان در طول تاریخ این بوده که معجزه ای نشانم ده تا من ایمان بیاورم . شنیده ایم که نیل شکافته شد ، نان هم از آسمان بارید ، شق القمر شد و ... انسان معجزات را دید و ایمان نیاورد . سوال : اگر کسی انقاق دهد و ... آیا اضافه کاری محسوب می شود ؟ جواب : خیر – چون به پایش نوشته اند و شرح وظیفه اش است . پس امتیازی ندارد . خودش گفته : " و مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقُون (بقره 3)" از روزی خود انفاق کنید . انفاق می تواند از علم باشد و یا دانش ، ثروت باشد و یا هر چیز دیگری . حتی انفاق از روزی آسمانی مثل آگاهی و یا درمان هم هست ، اگر انفاق نکنیم و بسته باشیم ، برای ما هم بسته می شود . اگر دایم در حال دریافت آگاهی هستیم باید آن را به جریان بیندازیم و با دیگران و برای دیگران کار کنیم . معمولاً تمام کسانی که عبادت می کنند توقع پیدا کرده و گمان می کنند که باید کارهایشان راه بیفتد . چون این توقع هرگز پاسخی دریافت نمی کنند ، پس از مدتی فرد سرخورده شده و بعد افسرده می شود . پس انگیزه اعمال پشت آن مهم است . یعنی فرد می گوید من انفاق می کنم یا نماز می خوانم برای خدا . ولی خدا بی نیاز است و انگیزه اعمال به خاطر خودمان است . عمر عابد همه طی شد به تمنای بهشت خود ندانست که در ترک تمناست، بهشت پس اینکه می گویند انسان اشرف مخلوقات است ، باید بپرسیم کدام انسان ؟! چون انسانهایی هستند که در طول زندگی حتی به مقام یک حیوان هم نرسیده اند ولی این قابلیت در انسان وجود دارد و می تواند به آن مقام برسد . انسان متعالی محور انجام رسالت و به جا آوردن شرح وظیفه انسان معمولی انسان پست انسان متعالی: • رهایی از اسارت ذهن (کنترل ذهن) • کنترل دشارژ خارجی • کنترل دشارژ داخلی • هم فازی کیهانی • هم فازی با زمان • تزکیه تشعشعاتی • رفع تیکهای شخصیتی لازم به ذکر است که موارد اضافه کاری زمینی نیستند و ما به تنهایی و با توان فردی نمی توانیم به آنها برسیم . کار ما فقط شناسایی است و اختیار کردن برای تعالی و تسلیم شدن. تعالی در تکالیف نیست بلکه در اضافه کاری است : اجباری نبوده و گفته نشده که انجامش دهید و اگر انجام ندهی .... به طمع مزد و ترس از عذاب نیست . ارتباط هم فازی کالبدی کسانیکه هاله ها را مشاهده کردند؟ کسانیکه رنگها را مشاهده کردند؟ کسانیکه تغییر چهره ، تغییر قد ، شکل و ... دیدند؟ کسانیکه نیرو هایی متوجه شدند؟ کسانیکه تغییرات چهره را متوجه شده اند؟ کسانیکه چند نفر شدن و محو شدن دیدند؟ در بین ان رنگها شخصیت من کدام یک است ؟! بدون شبکه ی منفی نمی توان پی برد که شخصیت فرد چگونه است . شبکه ی منفی به بهانه ی دیدن رنگها و یا هاله ها امکان نفوذ می دهد .

 

 
 

Today, there have been 30 visitors (31 hits) on this page!

 

 
ما سمیعیم و بصیریم و هوشــیم با شما نامحرمان مـا خامشـــیم چون شما سوی جمادی می‌روید محرم جان جمادان چون شـــوید از جمـــــادی عالـــــم جان‌ها روید غلغل اجزای عالـــــم بشـــــــنوید فاش تســــــبیح جمـــــادات آیدت وســـــوســــه تاویل‌ها نـــر بایدت This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free