یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالى که خدا کامل کننده نور خود است ، گرچه کافران خوش نداشته باشند .


 
   

قانون تولد و مرگ

   
 


 

 

صفحه اصلی

تماس با ما

استاد خوبان

مقالات استاد

شعور و ضد شعور

گالری تصاویر

نظر خواهی

لینک همراهان

نوشته های همراهان

مصاحبه های استاد

تشعشع دفاعی

ادبستان

معاندین

فرادرمانی

بینش در زندگی

=> قانون عدم تکرار و مانند

=> قانون تولد و مرگ

متن کامل دوره دو

متن کامل دوره سه

 


     
 

قانون تولد و مرگ یک قانون جهان شمول است قانون کلی جهان هستی است چه در جزء چه در کل ما تولد و مرگ داریم   و طبق این قانون آنچه که در جهان هستی است در حال ارتحال است یعنی از حالی به حالی دیگر شدن ، از موقعیتی به موقعیت دیگر شدن وهمه در حال تولد و مرگ هستند ودارند ارتحال را عرضه می کنند ، و در مورد انسان هم قطعا مفهوم دقیق تری دارد که جزء رحیم بودن خداوند است ،ازانسان تا اجرام سماوی همه تولد و زندگی و مرگ دارند ، حتی خورشید هم متولد  می شوند و پس از سوزاندن سوخت خود ، دچار پدیده "ابرنواختر" یا "سوپرنوا" می شوند و تبدیل به سیاهچاله می شوند و به نهایت تراکم که رسیدند دوباره زایش می یابند وکل کیهان با این عظمت هم خودش از یک انفجار بزرگ متولد شده است ، یک انفجار بزرگ یعنی یک تولد ، پس از این قانون ، روی گردانی امکان پذیر نیست ، از این ارتحال روی گردانی ممکن نیست واین درسی است که هستی دارد به ما میدهد. چیزی که در عالم هستی قانون است یا هست یا نیست ، ما در مقابل قانون می ایستیم و درمقابل قوانین هستی می ایستیم ، قوانین در کتاب مبین ، کتاب آیات آشکار الهی یا کتاب جهان هستی ، در مقابل اینها که بایستیم لطمه خواهیم خورد. قانون تولد و مرگ برای هر جرم و ذره ای تعریف میشه و درهرسطحی شکل خاص خودش را دارد خورشید هم می میرد و مرگ او به یک سیاهچاله ختم می شود و دوره میانسالی دارد .

ذلک الکتاب یعنی آن کتاب "لاریب فیه هدی للمتقین " کتاب آیات آشکار الهی ، کتاب جهان هستی

به نزد آن که جانش در تجلی است               همه عالم کتاب حق تعالی است

 

ذلک الکتاب ، این کتاب داره ref.  میده به اون کتاب و راهنمایی های لازم را می کند در اینکه با آیات آشکار الهی چگونه تا کنیم و درس های لازم را از آن بگیریم ، زمانی که این قانون را نمی پذیریم ، خواه ناخواه ترس از مرگ پیش میاید ، ترس از مرگ یکی از بزرگترین علت یا علل بیماری های ماست ، چون ذهن را درگیر می کند ، روان را درگیر می کند و سرانجام جسم هم درگیر میشه ، در بعضی ها بصورت ترس مرضی است و ممکن به روی خودشان نیاورند ولی از درون زندگی آنها را می بلعد  آمار دقیقی نیست ولی تجربه می تونه اینو  نشان بده که ما در رابطه با ترس از مرگ ضایعات بسیار زیادی را داریم . دردنیای عرفان حتی به یک کلمه راجع به حزن مرگ برخورد نمی کنیم و ترسی در آن نیست . بهترین کادو و نویدی که نصیب انسان شده الیه راجعون است . کسانی که این صحبت را می دانند در معرض آگاهی هم هستند

 

حالا وقتی به انسان می رسیم این ارتحال واین مرگ ابعاد عظیم تری پیدا می کند ، روند ماده وانرژی ازلی و ابدی است ، طبق اصل بقای ماده وانرژی ، یعنی این انفجار بزرگ یا بیگ بنگ ، اولین بیگ بنگ نیست و آخرین هم نخواهد بود ، پس از هر بیگ بنگ ، جهان شروع به خود گستری می کند و میرود بسوی رقیق شدن و پس از مرحله بحرانی رقت یا آستانه رقت شروع به انقباض می کند و غلیظ می شود ، آنقدر که پس از مرحله بحرانی غلظت یا آستانه تراکم دوباره یک بیگ بنگ دیگر و الی آخر و تا حالا بینهایت بار این بیگ بنگ رخ داده و رخ خواهد داد و ابدی ازلی است .

 

ولی در مورد ما یعنی انسان ، ما یک بعد ارتقاء کیفی داریم که این بعد ارتقاء کیفی در مورد اتم ها و ماده و انرژی وجود ندارد ، چون یک ذره دراوج کمال آفریده شده است و مثلا یک  اتم ئیدروژن در اوج کمال خود هست وازاین کامل تر نخواهد شد  ." کمال ذره " کامل است .

 

دل گر چه در این وادی بسیار شتافت                  یک موی ندانست ولی موی شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت                       آخر به کمال ذره ای را نیافت

 

اما ، ما چی؟ بخش مادی ما که اتم و ماده و انرژی است که در کمال قرار دارد، ولی آن چیزی یا آن بخشی از ما که مادی نیست و براین ماده وانرژی سوار است ، به دنبال یک ارتقاء کیفی است که تا بینهایت ادامه دارد و در مورد ما صادق است و در واقع این بخش که ناظر است می خواهد ارتقاء سطح دید پیدا کند و ببیند و حالا وقتی به این دیوار نگاه می کند ، آیا دیوار می بیند یا وجه الله می بیند؟ رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند، دیوار و ذرات تشکیل دهند ، دیوار که ثابت هستند و در اوج کمال قرار دارند ، پس این دید ناظر و درک ناظر است که در حال ارتقاء سطح دید و ارتقاء کیفی است که به آن " حرکت ادراکی"  می گوییم .

 

 

و ما در این مسیر "انالله و اناالیه راجعون" در هر مقطع مقداری ارتقاء کیفی پیدا می کنیم یعنی الان که دراین مسیر در قسمتی از آن هستیم می توانیم به یک ارتقاء کیفی برسیم که limit دارد و در این مقطع که زمان و مکان و تضاد است تا حدی می توانیم ارتقاء یابیم و در مرحله یا مقطع بعد کورس بعدی یا دوره بعدی شروع می شود وا رتقاء کیفی ما در این مقطع مخصوص ا ینجاست و حدی دارد وبعد مقطع بعدی ، دوره بعدی است ، یعنی ادامه ماجرا ، پس هر مرحله برای ما ارتقاء کیفی خاصی دارد ، پس اینکه چرا مرگ طراحی شده ؟ برای اینکه اگر مرگ نبود ما در همین مقطع متوقف و مرحله بعد محروم می ماندیم ، و از طرف دیگر برای همیشه در اینجا ودر نیازمندی باقی می ماندیم ، پس مرگ یک لول ما رو می بره بالا تر ودوره بعدی را راه می اندازد واگر مرگ نباشد ما از کورس بعدی یا دوره بعدی محروم می شویم و سواد آن دوره را بدست نمی آوریم وهمان کلاس اول می مانیم و به مدارج بالا دست پیدا نمی کنیم و مرگ جزو رحمانیت خاص الهی است .

 

در دنیای عرفان ازاین موضوع مطلع بوده اند و یکی از بزرگترین عشق بازی هایشان با مسئله مرگ بوده است  ، تقریبا می توان گفت عارفی نداریم که با مرگ عشق بازی نکرده باشه و درواقع تصویری از لقاءالله و پی رفتن به او و الیه راجعون را نشان نداده باشند ، چون می دانستند که این رحمانیت خاص الهی است و اگر مرگ نبود خلقت معنا پیدا نمی کرد وکمال معنا پیدا نمی کرد ، یک لحظه فکر کنید که مرگ نبود و ما اینجا در ضعف و نیازمندی جاودانه بودیم ، نهایتا به چی می توانستیم بریم ؟ همه عرفا بدون استثنا با یان مسئله عشق بازی کرده اند ، تا توانستند ماهیت و کیفیت آن را به ما نشان دادن و در واقع پرده برداشتند که این ماجرا

 

گر بنگرم آنچنان که رای است                  این مرگ نه مرگ نقل جای است

چون مرگ رسد چرا هراسم                      کان راه  به توست می شناسم

این مرگ نه مرگ باغ بوستان است            راهی به سرای دوستان است

گر بنگرم آنچنان که رای است                  این مرگ نه مرگ نقل جای است

از مورد گهی به خوابگاهی                      وز خوابگهی به بزم شاهی

چون شوق تو هست خانه خیزم                  خوش خسبم و شادمانه خیزم

حالا که شوق دیدار توست می رم که بخوابم اون طرف خوشحال وسرحال از این خواب گران بلند بشم .

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم

 

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خواب          چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 

آزمودم مرگ من در زندگی           چون رهم زین زندگی  پایندگی

اختنونی اختنونی                       حیاط فی حیاط
 

 
 

Today, there have been 26 visitors (27 hits) on this page!

 

 
ما سمیعیم و بصیریم و هوشــیم با شما نامحرمان مـا خامشـــیم چون شما سوی جمادی می‌روید محرم جان جمادان چون شـــوید از جمـــــادی عالـــــم جان‌ها روید غلغل اجزای عالـــــم بشـــــــنوید فاش تســــــبیح جمـــــادات آیدت وســـــوســــه تاویل‌ها نـــر بایدت This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free